Dynamics of fixed marine structures, Third edition,A.J.Adams,Butterwoth-Heinemann,1991
حباب دریا "Sea Bubble " چیست؟
کلان شهرهای دنیا، این روزها با مشکل بزرگی دست و پنجه نرم می کنند: آلودگی هوا!
اخیرا پاریس هم در آستانه ی ورود به باشگاه شهرهای آلوده ی جهان قرار گرفته است.اما رود "سن"،اینجا قرار است نقش بزرگی بازی کند.رودی که درسرتاسر پاریس جریان دارد و یکی از جاذبه های دیدنی این شهر است. شهرداری پاریس با تکیه بر رود "سن"، به حل مشکل ترافیک و آلودگی هوا فکر کرده و در این زمینه دست به دامن یک تاجر و فروشنده ی کشتی های تفریحی مشهور بنام "آلن تبو" و یک باد موج سوار سوئدی شده است.
این دو نفر نمونه ی اولیه ی یک شاتل آبی را طراحی کردهاند که می تواند به یک وسیله ی حمل و نقل شهری پاک و سازگار با محیط زیست تبدیل شود.این شاتل آبی تخم مرغی شکل، از فایبر گلاس و فوم ساخته شده است وبا سر خوردن بر روی اب می تواند تا 30 کیلومتر در ساعت حرکت کند.این تخم مرغ شیشه ای قابلیت حمل سه مسافر را دارد.نمونه ی اولیه ی این تاکسی آبی که نام آن را "حباب دریا" (sea bubble) گذاشته اند،قرار است به زودی بر روی رود سن آزمایش شود.این ماه آن را در نمایشگاه تجهیزات الکترونیکی به نمایش بگذارد.هرچند در این کشورها بنزین چینی استفاده نمی شود
==========
مطلب آزاد
ژراد، مهماندارهواپیمای فرانس ایر
مطلبی در مجله زندگی ایده آل نظرم را جالب کرد،درباره خاطرتصاویری که دوازده بهمن ماه و از ورود آیت الله خمینی(ره)،به فرودگاه مهرآباد تهران منتشر شده است، تصویر مهمانداری فرانسوی که دست در دست ایشان از پله های پایین می آید و امام (ره) را همراهی می کند.
مسیو ژراد در سال 1943 یا سال 1322 در پایتخت کشور الجزایر متولد شد.از همان ابتدا هوش عجیبی داشت،به شکلی که در 14 سالگی موفق به کسب مدرک دپیلم شد و با کمک پدرش که یک نظامی بود وارد دانشکده نظامی شد و در این دانشگاه عمران خواند.در 17 سالگی تحصیلات خود را تکمیل کرده و بالاخره 19 ساله بود که به فرانسه مهاجرت کرد.در این کشور نیز تحصیلات خود را در رشته عمران و گرایش بندرسازی ادامه داد و در این رشته دکتری گرفت.بعد از این اتفاق بود که به عنوان لژیونر وارد ارتش فرانسه شد،اتفاقی که خانواده اش به شدت با ان مخالف بودند اما تقدیر برای این مرد جوان مسیری متفاوت رقم زده بود.او با کمک برادر خود که در زمینه اقتصادی فعال بود و دوستانی در عرصه های مهم اجتماعی و سیاسی داشت، توانست در ژنو برای تحصیل در رشته اقتصاد پذیرفته شود و همچنین در زمینه طب و فیزیک اتمی هم کسب اطلاعات کند. گذاشته از تمام اینها او که موظف بود به عنوان لژیونر یک زبان مهم را بیاموزد،برای این منظور زبان فارسی را انتخاب کرد و به آموزش فارسی مشغول شد
ژرارد 23 ساله بود که با یک خانم فوانسوی آشنا شد و با او ازدواج کرد.ازدواجی که ثمره اش سه فرزند،دو دختر و یک پسر است اما کمی پس از یک دهه از این ازدواج نمی گذشت که روابط او همسرش به تیرگی نهاد.مسیو ژرارد تصمیم گرفت از همسرش جدا شود اما از آنجا که این زوج کاتولیک بودند،مذهب شان به ایشان اجازه طلاق را نمی داد. بعد از مدت ها دوندگی بالاخره ژرارد توانست از دولت اجازه برای جدایی بگیرد،به این شرط که بتواند فرزندان خود ملاقات کند.شرطی که هرگز عملی نشد و این پدر جوان از همان سالها از دیدار فرزندان خود محروم شد. مدتی بعد این نظامی خوش چهره که گاه برای تدریس به دانشگاه مون پلیه می رفت ، در این دانشگاه با دختری جوان و زیبا آشنا شد، دختری ایرانی که برای ادامه تحصیل به این دانشگاه آمده بود.اتفاقی که مسیر تقدیر را هموار و هموارتر می کرد. ژرارد رفته رفته به این بانو علاقمند شد،بانویی از بزرگ زادگان مازندران و نهایتا این علاقمندی به ازدواج منجر شد.
بعد از اخراج آیت الله خمینی (ره) از نجف و ورود ایشان به فرانسه، دولت فرانسه از رهبر انقلاب ایران می خواهد که محافظانی را برای تامین امنیت خود بپذیرند اما ایشان اعلام می کنند که من خود از بین دوستانم محافظانی دارم و نیازی به محافظت این افراد ندارم، مسئله ای که مورد قبول دولت فرانسه قرار نمی گیرد و این کشور به امام (ره) اعلام می کند از آنجا که شما در این کشور حضور دارید و حفاظت و امنیت شما بر عهده دولت این کشور است، شما باید محافظی از بین نظامیان فرانسوی را بپذیرید و البته مختار هستید تا از بین چند نفر از نظامیان پیشنهاد شده به شما یک نفر را بپذیرید. ایشان از مسئولان فرانسوی تقاضای عکس می کند و در میان تصاویر نظامیان، ژرارد را به عنوان محافظ خود بر می گزیند.بعد از مدتی قرار می شود که امام(ره) به ایران مراجعت کند و نظام جوان مامور به همراهی با ایشان تا ایران و اطمینان از سلامت مقتدای مردم ایران می شود.
ژرارد با علاقمند شدن به دین اسلام وشهادتین گفتن نزد آیت الله علامه نوری به اسلام مشرف شدن حال که مسلمان شدند نام ایشان رضا می باشد.
ژرارد (رضا) می گوید:"ماموریت من بعد از 22 بهمن ماه پایان یافت و من به فرانسه و نزد همسرم باز گشتم.با خاطراتی از مردی تاریخ ساز که مطمئنا مرا تحت تاثیر قرار داده بود. به خصوص که ایشان از من دعوت کردند که در ایران بمانم.از طرفی همسر من هم که یک ایرانی بود. فرزند یکی از بزرگان مازندرانی که نامش در شجره نامه خانوادگی ایشان ثبت شده بود. البته خود او در شیراز متولد شده بود.همسرم همیشه دوست داشت به وطن خود باز گردد و در این کشور زندگی کند.بنابراین زمان زیادی نگذشت که من به همراه بیتا،در اسفند ماه سال 1357 به ایران آمدیم."
ژرارد (رضا) و بیتا سال 1361 صاحب یک دختر شدند.هرچند که فرزندشان در جنوب فرانسه متولد شد اما بعد از تولد به ایران بازگشتند و دخترشان در این کشور بزرگ شد. آنها در سال 1365 نیز صاحب پسری شدند.
رابط او و همسرش به تیرگی نهاد تا اینکه 13 سال پیش این زوج متارکه کردند و از همان زمان ژرارد(رضا) نتوانست فرزندان خود را ملاقات کند.این روزها رضا در یکی از محله های جنوبی تهران به سختی روزگار می گذارند،محله ای گاه و بیگاه در آن صدای هواپیماهای در حال فرود در فرودگاه شنیده می شود و او را به یاد پروازی تاریخ ساز می اندازد، پروازی که زندگی او و البته همه مردم این سرزمین را دستخوش تغییری بزرگ کرد.
حالا او روزگار پیری را در تنهایی و انزوا می گذارند. روزها را روی یک صندلی در گوشه یک مغازه فروش لوازم یدکی به شب می رساند و خاطراتش را برای مشتری های گاه و بیگاه این مغازه، مرور می کند و آرزو می کند فرزندانش را که در گوشه ای دورتراز همین شهر زندگی میکنند ببیند.خاطراتی که این روزها تنها ثمره اش برای او فقر، بیماری و تنهایی مفرط است. مردی که می گوید این روزها تنها تمنایش مرگ است . مرگ در میان آبهای نیلگون خلیج فارس یا در دل گستردگی دریای خزر.
Structural Mechanics Modeling & Analysis of Frames & Trusses, Karl-Gunnar Olsson, Wiley, 2016
This file is password
Password: CE-MS MS.c Bijan Mohammadi
All text & change the color to use to download it